وقتی سعدی هم میدونه که بی مایه فتیره
تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم
- همیشه چشمم بدنبال بهتر و بالاتر از خودم بود واسه همین همیشه ناکافی بودم و سرشار از تلخی نرسیدن
- امشب چقدر ماه زیباست
- زید دکترم کجایی بدادم برسی
- کاش اونقدر پولدار شم که بیمارستان بزنم زیدمو استخدام کنم
- دلم میخاد شهر ۲۴ ساعته باز باشه
- یه نموره تب دارم
+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مهر ۱۴۰۳ ساعت 19:37 توسط استامینوفن کدئین
|